در ادامۀ برگزاری سلسله جلسات علمی- تخصصی پژوهشکده آمار، وبینار "دانش، مدیریت دانش و مرکز آمار دانش بنیان" از ساعت 16 تا 18 روز چهارشنبه 24 دی 1399 با سخنرانی آقای دکتر محمدرضا حمیدی زاده؛ عضو هییت علمی دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد.
دکتر حمیدی زاده در این وبینار با اشاره به جایگاه و نقش آینده پژوهی در مطالعات و پژوهش های آماری، بر این نکته تاکید کرد که اگر چيزي هست كه انديشيدنی و واقعاً مهم باشد "آينده" است. گذشته، گذشته و زمان حال نیز یک لحظه فرار است که به سرعت از چنگ ما می گريزد. انديشيدن به آينده و تلاش براي اعتلاي آن، نخستين و مهمترين وظيفۀ هر انسان فرزانه اي است؛ انسانی كه زندگی خود را بر پايۀ "خردمندي" و "حکمت" به پيش می بَرد. گرچه هدف از انديشيدن به آينده، كسب آمادگی پيش دستانه براي حوادث و شرايطِ پيدا و پنهان فردا و تلاش براي ساختنِ آينده اي بهتر است، اما بسياري از افراد به اين بهانه كه نمی توان آينده را با قاطعيت پيش بينی كرد، از انديشيدن به آينده، كه مهمترين وظيفۀ انسانی خود است طفره می روند؛ زيرا احساس می كنند دانش از زندگی حادث می شود و با شناخت رويدادها، جريان ها، تجربه ها، نيت ها، افکار و عملکردها به دانش دست پیدا کرده اند، در حالی که از هر زاویه ای كه به آن نگريسته شود می تواند "خلق آينده به دست خويشتن" باشد.
وی در ادامه، توضیح داد که انديشيدن به آينده، نيازمند دانشی است كه می تواند شهودي، تجربی و علمی باشد. گاهی دل فرد گواهی می دهد كه فردا بايد برنامه جديدي تهيه و تدوين كند. بر همین اساس، قلب مديران بايد از حوادثی كه متوجه سازمانشان می شود، پيشاپيش خبردار شوند که این به معنای شهود است. پيش بينی بر پايۀ تجربه نيز از ديرباز جايگاه خاصی در زندگی داشته و هنوز هم اهميت دارد. ما بر اساس تجربه، درايت و بينش پيش بينی می كنيم كه در روزهاي ابري اقتصاد، از پس انداز خودمان استفاده كنيم. اين نوع پيش بينی همان "دورانديشی" است. اما پيش بينی علمی آينده، روش نسبتاً جديدي است كه با انبوهی از رويکردها و تکنيک هاي دانشی حوزه تخصصی به صورت رشته اي علمی دانشگاهی در آمده است. جالب تر اينكه نهال دانش در نهادهاي خاصی به نام "سازمان هاي دانش بنيان" سبز می شود و می بالد. اين سازمان ها، مکان هايی براي توليد محصول ويژه اي هستند كه آن را "هوشمندي دانشی با طعم آينده" می نامند. هوشمندي دانشی در واقع بستۀ فکري ـ تحليلی چند سونگر و چند لايه اي است كه می توان آن را به بيان دقيق تر يک "بسته سياستی دانش آفرينی" ناميد كه مديران و كاركنان را در اتخاذ تصميم هاي استراتژيک (دوربرد و كليدي) در مركز آمار ايران ياري می دهد.
عضو هییت علمی دانشگاه شهید بهشتی همچنین توضیح داد که يکی از كاركردهاي مهم مديريت دانش، اين است كه بتوان بخشی از مواد اوليۀ هوشمندي منابع استراتژيک را براي پيشبرد متعالی و هدايت امور مركز آمار ايران، برپايه دانش كاركنان آن تامين کرد. وی یکی ديگر از كاركردهاي مهم دانش را "گفتمان دانش هاي فردي و سازمانی" در سطح جامعه، بخش و يا سازمان برشمرد و توضیح داد اگر آينده، فقط همانند گذشته بود، شايد درسهايی كه از گذشته می آموختيم، می توانست چراغ راه آينده باشد، اما در دنيايی كه مشخصۀ ثابت آن "تغيير" است، ديگر گذشته نمی تواند (و یا به تنهایی نمی تواند) چراغ راه آينده باشد. در واقع، "دانش، چراغ، علم و انديشيدن دانشی، ابزار راهيابی آينده است"! و چون آینده هنوز نیامده است، پس بايد مانند سرزمينی ناشناخته از هم اكنون مورد مکاشفه (يا مطالعه، پژوهش و گفت و گوي جمعی) قرار گيرد تا ناشناختگی هاي آن زدوده شود و اين موضوع، از درون دانش برمی خيزد و به هر حال، حيات سازمان ها به دانش بستگی دارد.