کشور ایران در چند دهه اخیر تحولات جمعیتی بیسابقهای را تجربه نموده است. تداوم کاهش مرگ و میر، افزایش باروری اواخر دهه ۱۳۵۰و اوایل دهه ۱۳۶۰و کاهش باروری در دو دهه اخیر، تغییرات میزان و الگوی مهاجرتی از مهمترین تحولات جمعیتی است که سبب شده است که بیش از پیش به نقش تحولات جمعیتی در سیاستگذاریهای توسعهای پرداخته شود. در کنار تحولات باروری و مرگ و میر، مهاجرت به عنوان یکی از مهمترین مؤلفههای جمعیتی نقش تعیین کنندهای در رشد جمعیت منطقهای و استانی و تغییر ساختار اجتماعی- جمعیتی داشته است. لذا شناخت عوامل اجتماعی- اقتصادی مؤثر بر مهاجرت، مهاجرپذیری و مهاجرفرستی هر یک از استانهای کشور و بررسی الگوهای مهاجرتی در هر یک از استانها میتواند در سیاستگذاریهای مهاجرتی همچون بازتوزیع مطلوب جمعیت در بین استانهای مهاجرپذیر و مهاجرفرست نقش عمدهای را ایفا کند.
نتایج زیر حاصل انجام طرح پژوهشی «بررسی ویژگیهای اجتماعی و اقتصادی استانهای مهاجرپذیر و مهاجرفرست» توسط پژوهشکدهی آمار است که بر اساس اطلاعات سرشماری عمومی نفوس و مسکن ۱۳۹۰و سایر اطلاعات اقتصادی و اجتماعی برگرفته از مرکز آمار ایران به تفکیک استانهای کشور انجام شده است.
استانهای البرز، اصفهان، گیلان، یزد و مازندران پنج استان عمده مهاجرپذیر و دارای بالاترین میزان خالص مهاجرت و استانهای خوزستان، کرمانشاه، لرستان، سیستان و بلوچستان و فارس دارای کمترین خالص مهاجرت و پنج استان عمده مهاجرفرست طی سالهای ۱۳۸۵-۱۳۹۰ هستند. طی دورهی مذکور ۱۳ استان مهاجرپذیر و ۱۸ استان مهاجرفرست هستند. در بین افرادی که به استانهای مهاجرفرست مهاجرت نمودهاند، سهم پیروی از خانوار و تحصیلات در مقایسه با افرادی که به استانهای مهاجرپذیر مهاجرت نمودهاند بیشتر بوده است. در مقابل، سهم علل جستجوی کار و کار بهتر و دستیابی به مسکن مناسبتر در بین افرادی که به استانهای مهاجرپذیر مهاجرت نمودهاند، بیشتر بوده است. این امر میتوان شاهدی بر این ادعا باشد که زیرساختها و ظرفیتهای اقتصادی و اشتغال در بین استانهای مهاجرپذیر بیشتر است. بررسی وضعیت بیکاری استانهای مهاجرپذیر و مهاجرفرست نشان از تفاوت قابل توجه این شاخص بین استانهای مهاجرپذیر و مهاجرفرست دارد. به عبارت دیگر، استانهای مهاجرپذیر از میزان بیکاری کمتری در مقایسه با استانهای مهاجرفرست برخوردارند. میزان بیکاری در استانهای مهاجرفرست سیستان و بلوچستان و خوزستان که در صدر استانهای مهاجرفرست قرار دارند، به ترتیب برابر با۲۹٫۲ و ۲۵٫۷ درصد بوده است. این در حالی است که در میان استانهای مهاجرپذیر، استان البرز با ۱۶٫۷ درصد و استان گیلان با ۱۵٫۱ درصد بالاترین میزان بیکاری را در میان استانهای مهاجرپذیر داشتند و استانهای خراسان جنوبی با ۶٫۷ درصد و سمنان با ۹٫۹ درصد حداقل میزان بیکاری را در بین استانهای مهاجرپذیر دارا بودند. نرخ باسوادی برخی استانهای مهاجرفرست همچون سیستان و بلوچستان (۷۱٫۵۶ درصد) و کردستان (۷۷٫۹۷ درصد)در مقایسه با استانهای مهاجرپذیر مثل البرز (۹۰٫۲۳ درصد)، سمنان (۸۸٫۴۰ درصد) و اصفهان (۸۷٫۷۷ درصد) کمتر است. بجز استان تهران، اغلب استانهای مهاجرفرست در مقایسه با استانهای مهاجرپذیر سرانه محصول ناخالص داخلی بدون احتساب نفت پایینتری دارند. به عبارت دیگر، استانهای مهاجرپذیر از سرانه بالایی از محصول ناخالص داخلی بدون احتساب نفت برخوردارند. بنابراین، استانهایی که از وضعیت مطلوبی از نظر تولید ناخالص داخلی آن هم بدون احتساب نفت برخوردارند، به سبب برخورداری از جاذبه اقتصادی مهاجرتی، از پتانسیل بالاتری برای جذب مهاجرین برخوردارند. در برخی استانهای مهاجرفرست همچون خوزستان و کهگیلویه و بویراحمد، اگرچه سرانه محصول ناخالص داخلی با احتساب نفت بالایی دارند ولی بایستی اذعان داشت که تولید نفت نقش قابل توجهی در بهبود وضعیت اقتصادی این استانها نداشته است.
فایل این طرح پژوهشی در بخش فروشگاه وبگاه پژوهشکده آمار ایران به نشانی www.srtc.ac.ir قابل دسترسی است.