طی سالیان اخیر، تحولات جمعیتی چشمگیری در نیروی کار در ایران اتفاق افتاده است. این تحولات، از یکسو متأثر از تغییر ساختار سنی جمعیت و ورود نسل پُرتعداد جمعیت جوان کشور به سنین فعالیت و از سوی دیگر، متأثر از تغییر ویژگیهای تحصیلی نیروی انسانی در سالیان اخیر است. در شرایط کنونی، معضل بیکاری حجم بزرگی از نسل جوان تحصیلکرده، با توجه به آثار و تبعات متعددی که میتواند در زمینههای مختلف جمعیتی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بر جامعه تحمیل نماید، به یکی از مسائل محوری و مهم جامعه ایران تبدیل شده و ضرورت توجه متخصصان و نیز فوریت برنامهریزی و سیاستگذاری علمی و کارآمد را طلب میکند. ابلاغ سیاستهای کلّی اشتغال از سوی مقام معظّم رهبری در ۲۸ تیرماه ۱۳۹۰ و تأکیدات ایشان بر کاهش نرخ بیکاری، ایجاد فرصتهای شغلی پایدار و اشتغال مولد، حاکی از اهمیت این موضوع در سیاستگذاریهای کلان کشور است و ضرورت بررسی «تحولات جمعیت، نیروی انسانی و اشتغال در ایران» و چالشها و فرصتهای برآمده از این تحولات را دوچندان کرده است. با توجه به ضرورتهای موجود و اهمیت ملی موضوع اشتغال در کشور، هشتمین همایش انجمن جمعیتشناسی ایران با موضوع «تحولات جمعیت، نیروی انسانی و اشتغال در ایران» با مشارکت مراکز مختلف پژوهشی و دانشگاهی و دستگاههای اجرایی نظیر انجمن جمعیتشناسی ایران، مؤسسه مطالعات و مدیریت جامع و تخصصی جمعیت کشور، مرکز آمار ایران، پژوهشکدهی آمار و سایر دستگاههای مرتبط به میزبانی دانشگاه یزد در روزهای ۵ و ۶ آبان ماه ۱۳۹۵ با محورهای زیر برگزار شد.
داده ها و شاخص های نیروی انسانی و اشتغال ابعاد جمعیت شناختی نیروی انسانی و اشتغال ابعاد و چالشهای اقتصادی و اجتماعی اشتغال و بیکاری آموزش و اشتغال: چالشها و پیامدها اشتغال زنان
دو نفر از اعضای پژوهشکدهی آمار و مرکز آمار ایران (رئیس پژوهشکدهی آمار و معاون طرحهای آماری ) در کمیتهی علمی این همایش عضویت داشتند. پژوهشکدهی آمار و مرکز آمار ایران با همکاری و عضویت در پانل دادهها و شاخصهای نیروی انسانی و اشتغال و ارایه ۳ مقاله از پژوهشکدهی آمار با موضوعات ویژگیهای فارغالتحصیلان آموزش عالی غیرفعال، مشارکت اقتصادی زنان بر اساس دادههای آمارگیری نیروی کار و تفاوتهای جنسیتی در ساختار اشتغال تحصیلکردگان دانشگاهی، در برگزاری این همایش مشارکت داشته است.
براساس نتایج مقالات ارایه شده با استفاده از دادههای آمارگیری نیروی کار مرکز آمار ایران شاهد افزایش حدود چهار برابری جمعیت فارغالتحصیلان آموزش عالی غیرفعال طی سالهای ۱۳۸۴تا ۱۳۹۲هستیم. این افزایش در گروه سنی ۲۵ تا ۳۴ سال خصوصا در زنان بیشترین تعداد غیرفعالان را به خود اختصاص داده است. این افزایش برای مدرک تحصیلی فوق لیسانس و دکترا، ۳٫۵ درصد، برای صاحبان مدرک تحصیلی لیسانس،۳٫۸ درصد و برای افراد با مدرک تحصیلی فوق دیپلم، ۲٫۹ درصد بوده است. سهم فارغالتحصیلان آسیبپذیر از ۲۹٫۵ درصد در سال ۱۳۸۴به ۴۷٫۷درصد در سال ۱۳۹۲افزایش یافته است. همچنین در سالهای مورد بررسی رشتههای تحصیلی «مهندسی و حرفههای آن»، «بازرگانی و امور اداری» و «علوم انسانی» بیشترین غیرفعالان مرد را به خود اختصاص داده است، همچنین بیشرین غیرفعالان زن دارای رشتههای تحصیلی «علوم انسانی»، «بازرگانی و امور اداری» و «مهندسی و حرفههای آن» بودهاند.
نتایج نرخ مشارکت مردان و زنان در جهان در سال ۲۰۱۶ نشان میدهد که نرخ مشارکت مردان حدود ۶۹ درصد و نرخ مشارکت زنان حدود ۶۰ درصد است. این نرخها برای ایران بهترتیب حدود ۶۳ درصد برای مردان و ۱۳ درصد برای زنان میباشد. از طرفی در کشورهای خاورمیانه شاهد نرخ مشارکت ۲۱ درصدی زنان هستیم. بررسیها نشان میدهد اختلاف بین مشارکت زنان و مردان در فعالیتهای اقتصادی عامل اصلی کاهش نرخ رشد اقتصادی در بسیاری از کشورها بوده است. دیدگاه جامعهشناسی این فرضیه را بیان میکند که تفاوت مشارکت اقتصادی زنان در کشورهای مختلف بیش از آنکه ناشی از عوامل اقتصادی باشد، از عوامل مربوط به نظامهای ارزشی و سنتی و نهادهای فرهنگی و اجتماعی آن کشور ناشی میشود. همچنین یأس و ناامیدی زنان برای جستجوی کار نیز میتواند عامل دیگری در این رابطه باشد. به این معنا که بالا بودن نرخ بیکاری در این گروه خود دلیلی برای ناامیدی و خروج از جمعیت فعال آنان بهشمار میرود. با بررسی دادههای آمارگیری نیروی کار مرکز آمار ایران در خصوص علتهای عدم جستجوی کار در بین زنان غیر فعال، بیش از ۷۰ درصد آنها مسئولیتهای شخصی یا خانوادگی، در حدود ۲ درصد آنان بینیازی از انجام کار و حدود ۱ درصد نیز دلسردی از یافتن کار را بهعنوان دلیلی برای در جستجوی کار نبودنشان بیان نمودهاند؛ که این اطلاعات میتواند مؤید تاًثیر نگرشهای ارزشی و فرهنگی در مشارکت زنان در فعالیتهای اقتصادی باشد. یافتههای طرح آمارگیری گذران وقت نقاط شهری تابستان ۱۳۹۴ مرکز آمار ایران نیز نشان میدهد متوسط زمان سپریشده برای فعالیتهای خانهداری در مردان نسبت به زنان ناچیز است که این دلیل نیز به نوبهی خود رغبت زنان به فعالیتهای اقتصادی را کم میکند. بنابراین میتوان اینگونه بیان کرد که پایین بودن نرخ مشارکت اقتصادی زنان در ایران بیش از عوامل اقتصادی معلول نگرشهای فرهنگی و سنتی موجود در جامعه است.
پنجره جمعیتی به عنوان مهمترین موهبت تغییرات جمعیت از سال ۱۳۸۵در کشور باز شده است. یکی از مهمترین مکانیزمهایی که نقش تعیینکنندهای در بهرهمندی از پتانسیل پنجره جمعیتی و دستیابی به سود جمعیتی ایفاء میکند بهرهگیری از اشتغال زنان است. نتایج تحقیقات مختلف نشان دادهاند که ارتباط تنگاتنگی بین رشد اقتصادی و برابری جنسیتی در ابعاد مختلف اقتصادی و اجتماعی وجود دارد. بنابراین برابری در دسترسی به امکانات از یک سو میتواند در تعالی و پیشرفت افرد جامعه موثر باشد و از سوی دیگر زمینه را برای رشد و توسعه کشور فراهم خواهد ساخت. برابری در دسترسی امکانات آموزش در کشور پس از انقلاب همواره روندی رو به بهبود داشته است. این امر در برابری نسبی سهم زنان و مردان از تحصیلکردگان دانشگاهی به خوبی نمود داشته است به طوری که طی ۹ سال مورد مطالعه، جمعیت زنان فارغالتحصیل دانشگاهی از ۴۰ درصد به ۴۶ درصد در سال ۱۳۹۲ افزایش یافته است. با این وجود، تفاوتهای جنسیتی در برخورداری از بازار کار در ایران یکی از مهمترین موضوعات است که هنوز برای آن راهکاری در نظر گرفته نشده است زیرا نتایج حاصل از آمارگیری نیروی کار نشان میدهد شاغلین زن تحصیلکرده در سال ۱۳۸۴، ۳۱ درصد از شاغلان را به خود اختصاص دادهاند در صورتی که در سال ۱۳۹۲، این سهم به ۲۹ درصد رسیده است. همچنین سهم زنان تحصیلکرده بیکار از ۳۱درصد در سال ۱۳۸۴ به ۳۳ درصد در سال ۱۳۹۲ افزایش یافته است. نتایج کلی نشان میدهد که زنان در مقایسه با مردان در طول یک دهه اخیر از بازار کار بهرهمندی کمتری داشتهاند. همچنین نتایج حاکی از این است که نیروی کار زنان تحصیلکرده دانشگاهی در مقایسه با مردان بیشتر در معرض کمبهرهگیری (اشتغال ناقص زمان، افراد غیر فعال دلسرد از دستیابی به شغل، بیکاری با تعریف استاندارد) و پتانسیل آسیب پذیری قرار داشتهاند