کشور ایران در طی چند دهه اخیر تحولات جمعیتی بی سابقه ای را تجربه نموده است. اگر چه تغییرات کاهشی سطح مرگ و میر به خصوص مرگ و میر نوزادان و به تبع آن افزایش سطح امید زندگی در کشور به همراه تحولات مهاجرت بین المللی در کشور از اهمیت بالایی برخوردار است، اما میتوان گفت که تحولات باروری یکی از مهم ترین مشخصه تغییرات جمعیتی کشور به حساب می آید. افزایش سطح باروری پس از انقلاب اسلامی ساختار اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور را ملزم نمود تا سیاستهای جمعیتی را در کنترل موالید و باروری اعمال نماید. ماحصل اعمال سیاستهای تحدید موالید، کاهش قابل توجه باروری بوده است. این کاهش باروری تداوم داشته و منجر به بروز باروری زیر حد جانشینی شد. پدیده ای که سیاست گذاران و اندیشمندان جمعیت را بر آن داشت تا مطالعات بیشتری را با هدف شناخت روندهای آتی باروری، در کانون توجه خود قرار دهند. چرا که کاهش باروری به سطح زیر جانشینی منجر به کاهش رشد جمعیت کشور و بروز پیامدهای اقتصادی، اجتماعی میگردد. مجموعه ی تغییرات جمعیتی مذکور و در نظر گرفتن پیامدهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی این تغییرات، سبب شد تا سیاست های کلی جمعیت توسط مقام معظم رهبری در تاریخ 30 اردیبهشت ماه سال 1393 به دولت ابلاغ گردد. آنچه که سیاست های ابلاغی مذکور را در کانون توجه محققان، اندیشمندان، سیاست گدران و متولیان انجام اقدامات مداخله ای برای تحقق این سیاست ها، قرار داده است چگونگی شناسایی ابعاد مفهومی و عملیاتی سیاست های مذکور به منظور رصد دقیق و موشکافانه میزان تحقق سیاست های مذکور است. از این رو، شناسایی متغیرها و شاخصهایی که به صورت منسجم و چند وجهی منعکس کننده تحقق سیاستهای کلی جمعیت باشد.