مطابق با سند نقشه جامع علمی کشور، مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی، اولویتهای علمی و فناوری کشور به سه دسته الف، ب و ج تنظیم شده است که این دستهبندی ناظر بر نحوه و میزان تخصیص منابع انسانی و مالی و توجه مدیران است. مطابق با این دستهبندی علوم شناختی و رفتاری در اولویت ب قرار داد و این بدان معناست که رشد و گسترش علوم و فناوریهای شناختی و رفتاری بهعنوان یک استراتژی کلان و راهبردی برای توسعه دانش در ایران و رقابت در سطح منطقهای و بینالمللی طرحریزی شده است. موضوع علوم شناختی، مطالعه ذهن است. دانشی میانرشتهای، نوپویا و معطوف به آینده که در آن، مغز و فرایندها و کارکردهای شناختی آن مورد مطالعه روشمند و منظم علمی قرار میگیرد. این دانش در تعامل با دانشها و فناوریهای همگرا (زیستی، نانو و اطلاعات) میتواند به ارتقای کیفیت زندگی بشر، رفع کاستیهای ناشی از سوگیری شناختی، تولید سامانههای هوشمند و استفاده بهینه از ذهن و قوای فکری انسان کمک کند. در سه چهار دهۀ گذشته، این علوم، دستاوردهای گرانبهایی را برای بشر به ارمغان آورده است بطوریکه دهه 1990 دهه مغز نامیده شد و کشورها در زمینه این دانش نو سرمایهگذاری چشمگیری کردند و رقابت شدیدی در دست یابی به اسرار مغز و ذهن و استفاده کاربردی از آن به جریان افتاده است. بر همین اساس از سال 1391 ستاد توسعه علوم شناختی زیر نظر معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری شروع بکار کرد و توسعه علوم شناختی در زمینههای مختلف علوم مهندسی، پزشکی و سلامت، اقتصاد و مدیریت، علوم اجتماعی و سیاسی و ...آغاز شد. یکی از حوزههای که از اواخر دهه 1980 میلادی توسط سازمانهای آماری ملی مورد متوجه قرار گرفت کاربرد علوم شناختی در روششناسی آمارگیری است که تحت عنوان جنبش رهیافت شناختی روشناسی آمارگیری(CASM) نامیده شده است. این جنبش به منظور افزایش کیفیت آمارگیریهای در چرخه تولید آمار از مرحله طراحی مفهومی، طراحی ابزار آمارگیری تا روش انتشار آمارها و دسترسپذیری آسان آمارهای رسمی شکل گرفت. این جنبش، منجر شد تا آزمایشگاهای طراحی پرسشنامه در سازمانهای آماری ملی کشورهای آمریکا، انگلیس، کانادا، سوئد، هلند،کره جنوبی و... طراحی و استقرار پیدا کند و علوم شناختی و رفتاری بصورت سیستماتیک و هدفمند در تمام فرایندهای تولید آمار رسمی بکارگرفته شود. در ایران نیز با توجه به تصویب سند مدرنسازی نظام آماری کشور از در سال 1397، بهکارگیری فناوریهای نوین در تمام فرایند اصلی و پشتیبان تولید آمار رسمی، در ۵ مؤلفه کلیدی آن (شامل: موضوعات و چارچوبهای سازمانی، روشها و فناوری اطلاعات برای تولید آمار، منابع دادهای و روشهای گردآوری دادهها، انتشارات و ارتباطات اثربخش و استانداردهای آماری) آغاز شد. بر همین اساس استفاده از علوم شناختی و رفتاری و ایجاد آزمایشگاه علوم شناختی بهعنوان یک برنامه عملیاتی در توانمندسازی و اعتمادسازی نظام آماری ایران تعریف شد.
این طرح مطالعاتی شامل سه فصل است، در فصل اول، مبانی علمی و ابزارهای ارزیابی فرایندهای شناختی انسان معرفی میشود و اقدامات صورت گرفته در خصوص استفاده از علوم شناختی و رفتاری در سازمانهای آماری ملی سایر کشورها ارائه میشود. در این فصل به تعامل بین انسان و نظام آماری ملی پرداخته میشود که در این تعامل افراد/انسان بهعنوان پاسخگو و کاربر هستند. چگونگی تعامل، درک و اقدام افراد چه در قالب پاسخگو و چه در قالب کاربر با نظام آماری ملی بر کیفیت تولید و بهرهگیری آن و حتی بقای آن تاثیر میگذارد. فصل دوم شامل دو بخش 1. کاربرد علوم و فناوری شناختی در فرایندهای تولید آمار رسمی و 2. کاربرد علوم و فناوری شناختی در سازمانهای آماری ملی است. در بخش اول بر اساس مدل عمومی فرایند کسب و کار آماری (GSBPM)، کاربرد علوم شناختی در فرایندهای اصلی تولید آمار شامل نیازسنجی، طراحی پرسشنامه و ابزار آمارگیری، پردازش داده و محاسبات شناختی و انتشار و اطلاعرسانی ارائه میشود و در بخش دوم کاربرد علوم شناختی در موضوعات سازمانی در سازمانهای آماری ملی شامل حرفهایسازی آمارگیران، سواد آماری و واحدهای بینش رفتاری معرفی میشود. در فصل سوم نیز بر اساس مطالب ارائه شده در فصل اول و فصل دوم، پیشنهاد استقرار آزمایشگاه علوم شناختی و رفتاری در مرکز آمار ایران در راستای تحقق اهداف مدرنسازی نظام آماری ملی ایران ارائه میشود.