توسعه و تعالی هر سازمانی به سیستمهای تولید و انتقال دادهها و اطلاعات آماری بهعنوان یکی از عوامل اصلی در برنامهریزی و تصمیمگیری بستگی تام دارد. بهعبارتی دیگر، ارائه آمار دقیق و درست، در روندهای طرحریزی، سیاستگذاری و تصمیمگیری سازمانهای مختلف کشور، نقشی اساسی ایفا میکند. از سویی دیگر، یک سازمان بهعنوان یک عضو از جامعه سازمانی کشور، تابعی از کل جامعه است. آنچه روند تولید و انشار آمار دقیق و درست را در هر جامعهای تضمین میکند وجود تعاریف و مفاهیم یکسان و استاندارد در تولید آمار و اطلاعات است. در استانداردسازی تعاریف و مفاهیم اقلام آماری از یک سو با نگاهی کلان باید به کارآیی و اثر بخشی تعاریف توجه داشت و از طرف دیگر باید اصول منطقی و الزامات کلامی در ارائه تعاریف مد نظر قرار گیرد . این دو موضوع با هم تضاد ندارند بلکه با روشی هوشمندانه باید به عنوان دو مبنا جمع و هم گرا شوند. برای این منظور دو گروه کارشناسان و خبرگان سازمانی طی فرایندهای قابل قبول، آزمایش شده و معقول نظراتی را ارائه می دهند تا هر قلم آماری به بهترین تعریف خود دست پیدا کند. معمولاً وقتی فردی وارد یک محیط جدید و ناآشنا میشود، احساس میکند برخی از اجزای محیط را نمیشناسد، در این صورت اولین اقدام فرد، چند لحظه مکث، نظر به اطراف و شناخت اجمالی از محیط است، این فرایند به این جا ختم نمیشود و فرد همواره درصدد شناختن زوایای محیطی که دائماً در آن بسر می برد نیز هست . مشابه همین روند در سازمان ها نیز رخ می دهد یعنی کسب اطلاعات و انجام مطالعات آماری از اولین اقدامات اساسی هر سازمان به شمار می آید بدیهی است سازمانهای موفق سازمانهایی هستند که نتایج این مطالعات آماری را درقالب یک نظام منسجم و یکپارچه در جهت بالابردن کارایی و بهبود نظام تصمیمگیری خود عملیاتی نمایند. در واقع توسعه و تعالی هر سازمان با توجه به برنامهریزیهای صحیح صورت گرفته برای انجام هر چه بهتر وظایف و مأموریتهای تعریف شده آن سازمان صورت میپذیرد. برای برنامهریزی صحیح دسترسی به آمار درست (دادهها یا اطلاعات آماری)حیاتی است. تفاوت در برداشتهایی که از مفاهیم و یا تعریفهای متغیرهای آماری میشود و یا اختلاف در روشهای محاسبه شاخصهای موردنظر (با عناوین یکسان)، منجر به تولید دادهها یا اطلاعات آماری اشتباه یا نادقیقی خواهد شد که موجب سردرگمی برنامهریزان و یا تهیه برنامههای ناکارآمد خواهد شد. لذا اقدام به استانداردسازی تعاریف و مفاهیم متغیرهای آماری در هر سازمان، از جمله مهمترین اقداماتی است که باید در قالب یک ساز و کار معین و در درون یک نظام آماری منسجم و یکپارچه صورت پذیرد.
سازمان بیمه سلامت ایران که وظیفه مهم نظام سلامت را در کشور بر عهده دارد از یک سو با محیطی پیچیده مواجه است و از سوی دیگر وسعت خدماتی که بر عهده این نیرو نهاده شده است در کمتر سازمانی یافت میشود، از همینروی انبوهی از دادهها میان بخشهای مختلف این سازمان در گردش است و در بسیاری از موارد دیده میشود که برخی از اقلام آماری در گزارشهای گوناگون، با یکدیگر متفاوت است. این مسائل ناشی از فقدان تعاریف استانداردشده در سازمان بیمه سلامت ایران بوده است. البته شایان گفتن است که استانداردسازی تعاریف و مفاهیم یکسان تنها بخشی از استانداردهای آماری هستند که پیادهسازی دقیق و اجرای درست آنها در قالب یک مجموعه منسجم و سازمانیافته با عنوان نظام آماری میتواند به بهبود و ابهامزدایی از فعالیتهایی آماری یک سازمان بیانجامد. بر همین اساس و در راستاي عمل به مفاد نظام جامع آماري ابلاغی توسط مدیر عامل محترم سازمان بیمه سلامت ایران، آن سازمان استانداردسازی اقلام آماری خود را در دستور کار گذاشت و اجرای این طرح پژوهشی را با هدف یکسان کردن تعاریف و مفاهیم متغیرهاي آماري سازمان و بهمنظور تهیه اولین کتاب شناسنامه متغیرها و شاخصهای آماری خود مبنا قرار داد.
بنابراین در این طرح هدف استانداردسازی و یکسان کردن تعاریف و مفاهیم متغیرهای آماری سازمان بیمه سلامت است تا ضمن فراهمآوری بسترهای لازم برنامهریزی برای تهیه و تولید دقیقتر دادهها و اطلاعات آماری، منجر به رفع اختلاف در آمارهای منتشر شده و جلوگیری از برداشتهای متفاوت از موضوعات یکسان شود. همچنین ساز و کار انجام این عمل و روشهای به روزنگاهداشت آن نیز مدنظر خواهد بود.