26 سال پس از قبول تعریف استاندارد آماری بینالمللی برای بیکاری در سیزدهمین کنفرانس بینالمللی آمارشناسان کار (ILO، 1982)، امروزه این تعریف توسط طیف وسیعی از کشورها مورد استفاده قرار میگیرد و بر مبنای آن، آمارهای بیکاری قابل مقایسه در سطح بینالمللی به وجود آمده است. علیرغم کاربرد گسترده، این تعریف از همان ابتدا در معرض انتقادهای بسیاری بوده است. هر چند در پاسخ به این انتقادات، تلاشهای بسیاری برای تجدیدنظر در تعریف بیکاری و یا تکمیل آن با مفاهیم دیگری از قبیل اشتغال ناقص، اشتغال نامناسب، بیکاری تعدیل شده، کمبود کار، و از این قبیل در سطوح ملی و بینالمللی انجام شده است اما هنوز هم نرخ بیکاری به عنوان مطرحترین نماگر بازار کار، جایگاه ویژه خود را حفظ نموده است. در عین حال این اعتقاد نیز وجود داشته و دارد که نه نرخ بیکاری و نه هیچ نماگر دیگری به تنهایی قادر نیست پیچیدگیهای بازار کار را منعکس نماید. در این طرح پژوهشی، هدف تعریف و محاسبهی نماگری جدید به عنوان نماگر مکمل نرخ بیکاری است با این هدف که از طریق این نماگر، دستاندرکاران مسایل بازار کار کشور، شناخت بهتری از وضعیت این بازار در زمینهی میزان کمبود فرصتهای شغلی و میزان اشتغال کمبهره بهدست آوردند که علاوه بر این که میتواند در اتخاذ سیاستهای درست برای حل مشکلات بازار کار، مفید واقع شود، انتظار میرود بتواند بسیاری از نقدهایی را که در حال حاضر متوجه نرخ بیکاری رسمی کشور است، مرتفع سازد. به این منظور پس از مطالعه ادبیات موضوع و سوابق استفاده از نماگرهای مشابه در کشورهای منتخب، چگونگی تعریف این نماگر برای ایران مورد بررسی قرار گرفته است. سپس با توجه به اقلام مورد پرسش در آمارگیری نیروی کار مرکز آمار ایران که منبع تهیهی آمار رسمی نیروی کار کشور است، نسبت به محاسبهی نماگر مذکور در شرایط موجود اقدام شده است و برای محاسبهی دقیقتر این نماگر، سوالات اضافی برای درج در پرسشنامهی آمارگیری نیروی کار مرکز آمار ایران، پیشنهاد شده است.