آمار زمانی در جامعه از جایگاه و موقعیت مطلوب برخوردار خواهد بود که مجموعهی عوامل درونی و بیرونی مؤثر بر آن متناسب با سیاستهای کلان نظام آماری کشور و نظام برنامهریزی باشد و به عبارت دیگر، آمار در اهداف فردی (زندگی روزمرهی شهروندان)، گروهی (تعاملات اجتماعی نهادها و گروههای اجتماعی) و ملی (تناسب سیاستهای کشور با استفادهی درست از آمار صحیح و دقیق برای برنامهریزی) به موفقیتهای لازم دست یابد. برای ارزیابی تحقق اهداف نظام آماری در یک سازمان، علاوه بر شناسایی گروههای هدف و فرایندهای مربوط، باید شناسایی مؤلفهها و شاخصهای مورد نیاز ارزیابی اهداف در دستور کار قرار گیرد. گروههای هدف در موضوع آمار یا اصطلاحاً »نظام آماری«، شامل چهار گروه پاسخگویان، کاربران، تولیدکنندگان آمار و سیاستگذاران میشود. این گروهها علاوه بر دارا بودن تخصصها و ویژگیهای فنی که خاص هر یک است، دارای نقاط مشترکی نیز هستند. بهعنوان مثال، پاسخگویان طرحهای آماری، بر حسب هر طرح دارای خصوصیات خاص خود هستند که باید در هر آمارگیری مورد توجه قرار گیرد. مثلاً پاسخگویان زن در نقاط روستایی از هنجارهای خاصی تبعیت میکنند که مأمور آمارگیر باید به آنها توجه داشته باشد. کاربران بر اساس سطح سواد و نوع وظیفه و شغل، نیازمند نوع خاصی از اطلاعات هستند که برای برنامهریزیهای بلندمدت باید ذائقه و تقاضای آنها را با رعایت اخلاق حرفهای در نظر داشت. مجموعهی نگرش و باور عمومی از آمار، و چگونگی تولید، نشر، دستیابی و بهکارگیری اطلاعات آماری در جامعه را اگر به عنوان تعریفی جامع از فرهنگ آماری تلقی کنیم، باید تلاش کرد تا تعامل همهجانبهای را با گروههای هدف و نظام آماری کشور فراهم نمود. اما میزان اثربخشی فعالیتهای آماری، ارتباط مستقیمی با سطح فرهنگ آماری جامعه دارد. از این رو سازگاری هرچه بیشتر فرهنگ آماری با اهداف نظام ملی آماری (از جمله دقت، درستی، و سرعت در انتشار اطلاعات آماری)، میزان اثربخشی فعالیتهای آماری و اعتماد به آمارهای تولید شده را افزایش خواهد داد، که این نیز بهنوبهی خود موجب برنامهریزیهای بهتر از سوی مدیران و سیاستگذاران خواهد شد. چنانچه فرهنگ آماری جامعه، تناسب لازم را با اهداف نظام ملی آماری نداشته باشد، باید تلاشهایی برای دستیابی به فرهنگ مناسب آماری صورت گیرد. بدین منظور، لازم است وضعیت فرهنگ آماری پاسخگویان جامعه بهطور مداوم ارزیابی شود. از طرفی ارتقای سطح فرهنگ آماری پاسخگویان جامعه، نیازمند شناخت عناصر آن و نیز نگرشها و ارزشها و انگیزههای گروههای مختلف جامعه و رفتارهای همسو و شتابدهنده یا عوامل بازدارندهی توسعهی فرهنگ آماری است. بنابراین، ارزیابی وضعیت فرهنگ آماری پاسخگویان و شناخت عوامل مؤثر بر آن، دو مسئلهی مهم برای هر نظام آماری و از آن جمله، نظام آماری کشورمان است، که چارهجویی برای آنها بهمنظور دستیابی به یک نظام توانمند آماری، امری ضروری است. هدف اصلی این طرح پژوهشی، طراحی سنجهی اندازهگیری فرهنگ آماری و تدوین برنامهی ارتقای فرهنگ آماری بوده است. اهداف جزئی طرح عبارتاند از: بررسی پیشینهی موضوع در سطح بینالمللی و ملی. تعیین شاخصهای فرهنگ آماری پاسخگویان جامعه. تدوین ابزار و روش سنجش شاخصهای فرهنگ آماری پاسخگویان جامعه. ارائهی برنامهی عملیاتی ارتقای فرهنگ آماری پاسخگویان جامعه. اجرای این طرح پژوهشی در مرداد ۱۳۹۱ آغاز شد و در بهمن ۱۳۹۲ به پایان رسید. مجری این طرح پژوهشی، آقای دکتر محمدباقر تاجالدین، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی بوده است.